جامعه‌ی عصر تشریع، از زمان بعثت تا پایان غیبت صغری، یک جامعه‌ی با فرهنگ برده‌داری بود. مردم با زبان آن فرهنگ آشنا بودند. بنابر این، طبیعی است که شارع نیز با همان زبان با مردم سخن گوید. دلیل اساسی تقریر جامعه شناختی این منظر این است که منظر مولویت مقام صدور شریعت، با توجه به عصر زمان نزول که اساساً تشریع را در همان فرهنگ خود درک می‌کرد، منظری واقعاً عرفی است.1 این مبنا با موافق با مبنای قرآنی نیز است که می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُم‌ (ابراهیم : 4) [و ما رسولی نفرستادیم جز به زبان قوم خودش تا بر آنان روشن نماید]. روشن است که فرهنگ قوم نیز حیثی از لسان قوم است. البته، بر این اساس، اصول منظر مولویت تشریع دگرگون می‌شود. دیگر نمی‌توان گفت که مصحح عقاب هتک مولا و ظلم بر او است. مبنای جامعه‌شناختی این منظر می‌گوید: 1) خطابات شرعی، خطابات مولوی‌اند؛ 2) رابطه‌ی عبد و مولای بشری تنظیر مناسبی برای تحلیل رابطه‌ی عبد و مولای الهی است. این تنظیر بر مبنای کلامی استوار نیست؛ بلکه بر این اساس استوار است که خداوند با توجه به فرهنگ زمان تشریع، شریعت خود را در قالبی به جامعه عرضه کرده است که زبان آن را بفهمند. هم چنین، تعبیر جامعه‌شناختی از منظر مولویت تشریع تنها مربوط به نحوه‌ی خطاب خواهد شد و مفاد را نمی‌تواند تحلیل کند. بنابر این، فراگیری مبنای کلامی را نخواهد داشت.

نقدهای یاد شده در مطلب پیشین، مبنای کلامی منظر مولویت مقام صدور شریعت را نقد می‌کنند؛ اما مبنای جامعه‌شناختی آن هنوز بر پا است. در نقد این مبنا باید گفت درست است که هر پیامبر در بیان شریعت الهی باید چنان سخن بگوید که مردم‌اش سخن او را بفهمند؛ اما هم چنین، باید چنان سخن بگوید که مردم را از وضع موجود تحول داده و به سمت وضع برتر سوق دهند. قرآن کریم وضع موجود را ظلمت و وضع برتر را نور می‌نامد و می‌فرماید:

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی‌ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ (إبراهیم : 5)«و به تحقیق موسی را با آیات خودمان فرستادیم که مردم را از تاریکی‌ها به روشنی خارج کن»

کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی‌ صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ (إبراهیم : 1) «کتابی است که بر تو فرو فرستادیم تا مردم را از تاریکی‌ها به روشنی خارج کنی، به اذن پروردگارشان به راه عزیز حمید»

هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ عَلی‌ عَبْدِهِ آیاتٍ بَیِّناتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ (الحدید : 9) «او است که بر بنده‌اش آیات روشنی را فرو فرستاد تا شما را از تاریکی‌ها به روشنی خارج کند».

این درست است که مردم باید در فرهنگ ظلمات شریعت را درک کنند؛ اما شریعت، هم چنین، برای فرهنگ نور نیز است و در این وضع برتر نیز باید فهم شود. بنابر این، انتظار می‌رود زبان فرهنگی شریعت فرهنگ حرکت از ظلمات به سوی نور باشد، نه فرهنگ ظلمات. اگر قرار بود قرآن به زبان جاهلی باشد، توان ایجاد حرکت به سوی نور از آن نبود.

هم چنین، قرآن کریم تجلی حق تعالی است، نه تجلّیِ جامعه‌ی ظلمانی و جاهلی؛ چنان که امیرالمؤمنین (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فرمود: «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْه» [پس او که پاک است، در کتاب خود برای آنان تجلی کرد، بی‌آن‌که دیده شود‌]2 و حق تعالی نور است. اساساً قرآن آمده است که از حقایقی نورانی و برتر سخن گوید که در فرهنگ جاهلی شناخته نبودند. زبان آن فرهنگ توان تحمل این حقایق را ندارد. بنابر این، از لسان قوم بودن وحی و پیام انبیاء نباید این تصور به ذهن آید که عناصر جاهلی این فرهنگ را نیز در زبان خود جای می‌دهد.3

از طرف دیگر، میان معنا و صورت هماهنگی لازم است. معنایی که با فرهنگ برده کردن انسان‌ها سازگار نیست، نمی‌توان در قالب هماهنگ با چنین فرهنگی عرضه کرد؛ مگر این که در معنا تحریف و تصرف صورت می‌گیرد.

علاوه بر این، درست است که هر رسولی به لسان قوم سخن می‌گوید؛ اما نه دلیلی عقلی وجود دارد بر این که لسان فرهنگی رسول باید لسان قومِ مکان و زمان تشریع باشد و نه نقل دلالتی بر آن دارد. قوم هر رسول، به اندازه‌ی قلمرو زمانی مکانی رسالت او است؛ چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روایات بسیاری از آیندگان به عنوان «أمتی» یاد می‌کند. بنابر این، قوم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تنها جامعه‌ی عرب حجاز نمی‌تواند باشد؛ بلکه قوم او همه‌ی بشریت است. بنابر این، لسان فرهنگی او نیز باید لسان فرهنگی همه‌ی بشریت باشد، نه لسان فرهنگی همان زمان.4 این فرهنگ، فرهنگ فطرت است که در آن تبدیلی ممکن نیست و البته فطرت نیز به معنای فهم ساده و بدوی نیست؛ بلکه به معنای تطابق انسانی بودن فهم و الهی بودن مراد است:

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها (الروم : 30)

«پس روی خود را، آن آفرینش ویژه‌ی خداوند که مردم را بر آن آفرید، حق‌گرایانه به سوی این دین بگردان».

1بی‌نام، خطابات قانونیه، ص133.

2کلینی، الکافی، ج8، ص386 و نهج‌البلاغه، خ147.

3این نکات پاسخ به برخی دلایل سکولارها بر تقیید حوزه‌ی شریعت نیز هست.

4البته روشن است که درباره‌ی لسان لغوی نمی‌توان چنین سخنی گفت.


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : فرهنگ ,لسان ,زبان ,این، ,مردم ,شریعت ,بنابر این، ,لسان فرهنگی ,منظر مولویت ,مِنَ الظُّلُماتِ ,الظُّلُماتِ إِلَی ,الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ,مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی ,منظر مولویت تشریع
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

از فیلم هایی که می بینم Melissa رباتسازی و انواع سورس ربات تلگرام ضمن خدمت Hannah "خدمات توتک سفر بلاگ وب سایت سرزمین گوپرو فانتا مگ آپشن خودرو | گندم کار سایت تفریحی | جوک جدید | سایت سرگرمی | اس ام اس